اتفاق هايي هست كه حسرت آن هميشه باقي مي ماند مثل حسرت يك بار ديگر بوسيدن دستان مهربان مادر
در مکّه دیدم در مکّه دیدم در مکّه دیدم، خدا نیست! و چقدر باید دوباره راه ِ طولانی را طی کنم و درهمان نماز ساده ی خویش، تصور ِ خدا را در کمک به مردم جستجو کنم آری ... شاد کردن ِ دل ِ مردم ، همانا برتر از رفتن به مکّه ایست که خدایی در آن نیست ...! حسین پناهی
نظرات شما عزیزان:
خدا چند سالی ست که از شهر ِ مکّه رفته ...
و انسانها به دور ِ خویش میگردند
هیچ انسانی به فکر ِ فقـــیر ِ دوره گرد نیست!
دوست دارد زود به خدا برسد و گناهان ِ خویش را بـــزُداید
غافل از اینکه آن دوره گرد، خود ِ خدا بود!